جدول جو
جدول جو

معنی الف قد - جستجوی لغت در جدول جو

الف قد
(اَ لِ قَ / اَ لِ قَدد)
از اسمای محبوب است از جهت راستی قامت. (بهار عجم) (آنندراج). کنایه از معشوق راست قامت. الف قامت. سروقد. راست بالا. رجوع به مجموعۀ مترادفات ص 32 شود:
مو آن بحرم که در ظرف آمدستم
چو نقطه بر سر حرف آمدستم
بهر الفی الف قدی برآید
الف قدم که در الف آمدستم.
باباطاهر عریان.
بسیار لعبتان الف قد به پیش ما
چون دال و نون شدند ز نادانی و جنون.
سوزنی.
شوخ الف قد من هر گه کمان کشیده
پنداشتم خدنگی در خانه کمان است.
کلیم (از بهار عجم).
الف قدی که منم سینه چاک بالایش
سپهر سبزه خوابیده است در پایش.
صائب تبریزی (از بهار عجم)
لغت نامه دهخدا
الف قد
کشیده اندام، سربلند برگزیدن
تصویری از الف قد
تصویر الف قد
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

سودای بلاشرط که برنگردد مانند خطکش که مصطلح دلالان نخاس است. (از بهار عجم) (از آنندراج). معاملۀ فسخ نشدنی در اصطلاح برده فروشان و چارپافروشان:
دو جهان حسرت بالات الف کش دارد
سرو را با تو بیک فاخته دعوی نرسد.
کلیم (از بهار عجم و آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(مُ ذَ رَ)
رجوع به الف شود
لغت نامه دهخدا
(اَ فَ دَ / دِ)
اندوخته. (فرهنگ سروری) (فرهنگ شعوری ج 1 ورق 128 ب) (واژه نامۀ معیار جمالی) :
ابواسحاق شاهی کز جنابش
سلاطین سلطنت الفقده دارند.
شمس فخری (از واژه نامۀ معیار جمالی و فرهنگ شعوری).
ظاهراً مصحف الفغده بغین است. رجوع به الفقدن و الفختن و الفاختن شود
لغت نامه دهخدا
(کِ خوَرْ / خُرْ دَ)
بمعنی کسب. (فرهنگ اوبهی خطی). بمعنی الفخدن. (فرهنگ شعوری ج 1ورق 122 الف) (از فرهنگ میرزاابراهیم) :
تو بی تمیز بر الفقدن ثواب مرا
اگر بدانی مزدور رایگان شده ای.
ناصرخسرو (از فرهنگ شعوری و فرهنگ سروری).
صاحب فرهنگ نظام در این بیت الفغدن را بغین آورده است و ظاهراً بغین باید باشد، چه قاف در کلمات فارسی نمیآید. رجوع به الفغدن و الفاختن شود
لغت نامه دهخدا
(کُ لَ / لِ قَدد)
قدکوتاه (آدمی). کوتاه بالا. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
تصویری از اوچ قد
تصویر اوچ قد
پیچ امین الدوله
فرهنگ لغت هوشیار
نوعی ناسزا به افراد کوتاه قد
فرهنگ گویش مازندرانی
آدم قدکوتاه، نوعی پرنده ی کوچک به اندازه ی چکاوک
فرهنگ گویش مازندرانی